عکسهای 32تا33ماهگی آرسام
پسر فزولم این ماه فزولیات بیشتر شذه و به همین دلیل ی روز که میدویدی تو راهروی خونه پات رو فرش لیز خورد و سرت خورد به چهارچوب ذر اتاق و قلبمه شد.من اومذم باهات بازی کنم اینجوری شدی عشقم.15تیر صاحبخونه بی معرفتمون زنگ زد به بابا که تا اخر ماه خونشو خالی کنیم.ماهم شروع کردیم به جمع کردن یک سری از وسایل بزرگ خونه.منتقل کردیم وسایل رو به خونه مامانی.عروسی خاله هم 11تیر بود که به خیری و خوشی و خیلی قشنگ تموم شد و بالاخره شکر خدا به هم رسیدن.فقط جای باباحاجی تو عروسی خیلی خیلی خالی بود.29خرداد از فوت عموی من یکسال گذشت.روحش شاد.ماه رمضئن امسال عمادو عمران چندمدت اینجا بودن.ی شب رفتیم پارک پیتزا خوردیم.اونجا شما با ی دختره دوست شده بودی و چون اسمشو ...
نویسنده :
مامان و بابا
21:06