آرسامآرسام، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

برای عشقمون

قربانی

باباحاجی مهربون برای همیشه رفت

1395/11/26 16:02
نویسنده : مامان و بابا
484 بازدید
اشتراک گذاری

آخ پسرمی گوهر روز چهارشنبه 20بهمن1395 از دست دادیم.واقعا من باورم نمیشه.عاشق باباحاجی بودیم همه.طفلک مامان حاجی هم تنها شد.آرسام جونم باباحاجی ساعت یک شب تو بیمارستان تموم کردن.یک ساعت قبلش یعنی ساعت 12 با اون حال فوق العاده بدشون با صدایی که به زور شنیده میشده گفتن آرسام آرسام.پسرم باباحاجی عاشق تو بود.همیشه بهت زنگ میزد.خودش رفت و از درداش راحت شد ولی ی درد بزرگ تو دل هممون گذاشت.درد بی باباحاجی بودن.قربونش برم که حیاط خونش بوی مرگ میداد بدون اون.دیوارها سرد بود.وای که چقدر دلتنگ صداشم.دلتنگ نگاشم.دلتنگ دستاشم.خداکنه وقتی بزرگ بشی ی خاطراتی تو ذهنت از باباحاجی داشته باشی.ازت میپرسیم باباحاجی کجا رفته.میگی رفته خدا.هروقت من گریه میکنم میگی گریه نکن باباحاجی الان میاد.ولی دیگه نمیاد.روز جمعه ظهر روز دوم مرگ باباحاجی یهو تو اتاق بهم گفتی مامان تاتی دلم لذا باباحاجی تنگ شده چکار کنم.برم پیداش کنم.هرکی تو رو میدید میگفت این بچه عشقباباحاجی بود.انشاله باباحاجی از تو بهشت بزرگ شدنتو ببینه.عکساشو با متنایی که خودم گفتم میزارم تا از ذهناموننره.صداشم که هست.باباحاجی جونم بیا به خوابمون.دل همه واست تنگه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)