از22فروردین1400تا22مهر1400
سلام گل قشنگم.این مدت نوشتن و سرزدن به وبلاگت کمی برام سخت شده.انشاله ی داداشی قراره برات بیار که بینهایت از داشتنش خوشحالی عزیز دلم.هرشب بغل میکنی شکم منو و بوسش میکنی.گاهی براش قصه میخونی که بخوابه.دیگه شبا تو اتاق خودت میخوابی.کودک و اینده هم میری و انشاله اول مهر مدرسه.باکلی تحقیق مدرستو انتخاب کردم.امیدوارم به سلامتی و دل خوش بری مدرسه.دبستان دکتر شکوهی.اسم خانم معلمت سرکار خانم مقیمی هست.خداروشکر با اینکه من خیلی اذیت میشم ولی فعلا مدرسه حضوری و شاد داره پیش میره و توهم ماشاله خوبی.فقط زود خسته میشی از نوشتن.ی خاطره از روز اول مدرسه.من برات خوراکی گزاشته بودم تو یکی از زیپای کیفت ولی بهت نگفته بودم.تو رفتی مدرسه و وقتی اومدم دنبالت شاکی بودی که چرا برات خوراکی نزاشتم و گرسنه موندی.بعد بهت گفتم و نشونت دادم و تو همون ماشین خوراکیتو خوردی.ولی من و بابا دلمون برات حسابی سوخت.کلی هم خندیدیم.میگفتی همه خوراکیهای خوشمزه و گرون داشتن فقط من اب داشتم😆
پسر گلم ازین به بعد شاید نتونم زیاد بیام تو وبلاگت چون داداشی دنیا بیاد توهم کلاس اول حسابی سخت میشه برام.منو ببخش😘
عکسای این6ماهو برات میزارم گل پسرم
واکسن اول دبستان
تستهای اول دبستان
فارغ المهد از کودک و اینده
بابا سعید درستش کرد😐
روز اول مهر
باغ اقاجون
استراحت بین مشق