عکسهای 45تا46ماهگی آرسام
عزیزم این ماه ی روز با باباسعید رفتی خونه آقاجون و از برگشت دستت رفتع لای در و کلی گریه کردی و ناخونت سیاه شده و به زودی خواهد افتاد.این ماه گیر دادی به اینکه برات گیتار بخریم.باباسعید میره مشهد و برات میخره ازونجا عزیزم و کلی ذوق میکنی.عزیم چند روز همش به من میگفتی مامان تو چقدر خوشکلی من خیلی دوست دارم.خخخخ این ماه ی روز من و شما با خاله فریده رفتیم جشن آب بازی کودک و آینده تا با تیچرا یکم بیشتر آشنا بشی و بتونی راحت تر بری کودک و آینده.ی روزم با خاله صدف و ایلیا و بردیا رفتیم نمایش گرگ سزآشپز.خیلی بهت خوش گذشت اونجا پسرم. بابا سعید ی شب رفت کرمان و ی ماشین اوریون خرید.نمیدونی چقدر ذوق داشتی براش.اصلا ی جور عجیب ذوق میکزدیومخصوصا وقت...