نفسم سلام.الهی من فدات بشم پسر گلم.دیروز رفتم سونو,خانم دکتر همون اول بهم گفت که پسر دارم.نمیتونم توصیف کنم که چه حالی بهم دست داد,قلبم شروع کرد به تپش و نفسم حبس شده بود,اشکامم جمع شد.خیلی خوشحال شدم.پسر نازم من و بابا خیلی دوست داشتیم شما پسر باشی.همزمان سونوی سلامت هم داشتی عزیزم.دکتر همه جاتو چک کرد,ولی دوبار منو فرستاد بیرون و گفت برو یکم بشین و شیرینی بخور تا نی نی تکون بخوره.شما هم که تنبل,اصلا تکون نمیخوردی.بالاخره بعد یک ساعت انتظار تکون خوردی و چکاپت کامل شد.وقتی فهمیدم پسری,اول به بابا,بعد به مامانی و بعد به مامان جون زنگ زدم و خبر دادم.همه مخصوصا بابا خیلی خوشحال شدن.حالا بابا سعیدت ی پسر پسری میزنه که بیا و ببین,منم که حسو...