آرسامآرسام، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

برای عشقمون

قربانی

سیسمونی پسرم/2

پسر گلم اینا هم عکس یک سری وسایل مورد نیازته که واست تهیه کردیم.امیدوارم خوشت بیاد.تشک و بالشتات با قنداقت مامانی واست درست کرده... ...
17 مهر 1393

سیسمونی پسرم/1

گل پسر مامان سیسمونی شما رو من به همراه بابا و مامانی و دایی محمد از مشهد خریدیم واست.عکساشو برات میزارم تا یادگاری بمونه و وقتی مرد شدی انشاله از دیدنش لذت ببری. این سرویس چوب و سرویس کالسکه و فرش اتاقته که برا قسمت اول سیسمونیت میزارم واست...   ...
11 مهر 1393

سونوی هفته36

  سلام گل پسرم.عزیزم مامان 3روز پیش رفت سونو,دکتر گفت آب دور بچه کم شده,نمیدونی چه حالی پیدا کردم.دکترم 3تا سرم بهم داد و منم 3روز متوالی تو خونه مامانی بهم سرم وصل بود و هی آب و آبمیوه میخوردم تا آب شما زیاد بشه.حالا امروز نوبت سونو دارم.انشاله که آبت زیاد شده باشه مامان,اگه نه زودتر باید بیای خونه.دوست دارم زودتر ببینمت ولی هر چی تو شکمم باشی بهتره برات عزیزم.امیدوارم هرچی خیرت باشه همون بشه.خیلی استرس دارم مامان جونم.از صبح که بابا رفته سرکار نخوابیدم,نمیتونم بخوابم.پسرم خدا همیشه و در هر زمان به من و بابا لطف کرده و هوامونو خیلی داشته,مطمنم ایندفعه هم هوامونو داره و مواظب پسرمون هست.عاشقتم تنها میوه ی زندگیم. پسرم مامان از سون...
5 مهر 1393

تولد مامان

سلام گل پسر یکی یکدونه من.قربونت بره مامان.دیشب تولدم بود عزیزم.شما هم تو شکم مامان بودی و از کیک تولد مامان چشیدی نفسم.بابای مهربونت زحمت کشیده بود و واسم گل و کیک خریده بود.انشاله سال دیگه شما تو بغلمون باشی موقع تولدم پسر نازم.عاشقتیم,هم من و هم بابا     ...
1 مهر 1393

حرم امام رضا

پسرم سلام.خوبی نفس مامان؟عزیزم هجدهم مرداد نود و سه ساعت 6صبح رسیدیم مشهدو مستقیم رفتیم حرم.من و شما و بابا و مامانی ودایی محمد.عزیزم اولین باری بود که شما تو دل مامان بودی و رفتیم پیش امام رضا.اونجا کلی برا همه مخصوصا شما دعا کردم.دعا کردم سالم و صالح باشی پسرم.خیلی دوست دارم.اومدم مشهد که واسه عشقم خرید کنم.فدات شه مامانت.امیدورام هرچه زودتر وقتی اومدی از تو دلم بیرون دوباره باهم بریم حرم   ...
22 مرداد 1393

صدای ضربان قلب پسرم

      سلام مامان.خوبی قربونت برم.با اون تکونایی که تو دل مامان میخوری.عزیزم دیروز رفتم دکتر و بهترین صدای دنیا رو از تو دلم شنیدم و اونم صدای ضربان قلب شما بود عزیز دلم.پسرم امیدوارم قلبت همیشه پاک و معصوم بمونه و واسه من و بابا بتپه.ما همچنان مشتاقانه منتظر اومدنتیم فرزندم....       ...
31 تير 1393

اولین جوراب عشقم

سلام پسرم.دیشب مامان واست ی جفت جوراب خوشکل آبی خرید که انشاله وقتی اومدی پیشمون بپوشی و من و بابا کیف کنیم عزیزم.همه ذوق کردن وقتی جوراباتو دیدن.خودت که نیستی نفسم واسه همون جوراباتو همه بوسیدن.عاشقتم مامان جون   ...
6 تير 1393

تعیین جنسیت

نفسم سلام.الهی من فدات بشم پسر گلم.دیروز رفتم سونو,خانم دکتر همون اول بهم گفت که پسر دارم.نمیتونم توصیف کنم که چه حالی بهم دست داد,قلبم شروع کرد به تپش و نفسم حبس شده بود,اشکامم جمع شد.خیلی خوشحال شدم.پسر نازم من و بابا خیلی دوست داشتیم شما پسر باشی.همزمان سونوی سلامت هم داشتی عزیزم.دکتر همه جاتو چک کرد,ولی دوبار منو فرستاد بیرون و گفت برو یکم بشین و شیرینی بخور تا نی نی تکون بخوره.شما هم که تنبل,اصلا تکون نمیخوردی.بالاخره بعد یک ساعت انتظار تکون خوردی و چکاپت کامل شد.وقتی فهمیدم پسری,اول به بابا,بعد به مامانی و بعد به مامان جون زنگ زدم  و خبر دادم.همه مخصوصا بابا خیلی خوشحال شدن.حالا بابا سعیدت ی پسر پسری میزنه که بیا و ببین,منم که حسو...
29 خرداد 1393

اسم پسرم

پسر گلم مامان و بابا برای شما از وقتی تو شکم بودی اسم رهام رو انتخاب کرده بودن.من همیشه صدات میزدم رهام.ولی وقتی مامانی و مامان جون فهمیدن هردو مخالفت کردن و خوششون نیومد.ماهم تصمیم گرفتیم ی اسمی بزاریم که اونا هم دوست داشته باشن.بابا از اینترنت اسم آرسام رو پیدا کرد که به معنی پسر آریایی و نام پسر داریوش بوده.وقتی مطرح کردیم همه خوششون اومد و موافق بودن.به فامیلتم میاد گل مامان.امیدوارم از اسمی که واست انتخاب کردیم خوشت اومده باشه پسرم.هرکی اسمتو شنید تحسین کرد عزیزم.عاشقتم پسر آریایی من. آرسام رسولی عشق مامان و بابا ...
28 خرداد 1393