عکسهای10تا11ماهگی آرسام

پسر گلم سلام.تو این ماه حسابی یاد گرفتی جیغ میزنی ها.این ماه روز 26مرداد عروسی عمه سهیلا بود.شما هم که حسابی تیپ زده بودی.ازت عکس گرفتم مامان واست میزارم.رفتیم آتلیه ولی اینقدر بدخلقی کردی که نزاشتی ی عکس سه نفره خوب بگیریم.الان دیگه 4تا دندون داری پسرم.دوتا بالا و دوتا پایین.برا دندونات خیلی اذیت شدی.هی نق میزدی و حوصله نداشتی.خدارو شکر فعلا که خوبه اوضاع دندونات.پسرم من16و17مرداد کلاس داشتم تهران.مجبور بودم شما رو بزارم و برم.سه شب بدون من سرکردی.مامانی میگه فقط شب اول خیلی نق زدی ولی بعدش خوب بودی.ولی من خیلی غصه خوردم.تو فرودگاه کلی گریه کردم.بعدشم همینطور.شبها تو هتل خیلی غصه میخوردم و دلم برات ی ذره شده بود.دست مامانی درد نکنه که برات خیلی زحمت میکشه.وقتی میزارمت پیشش خیالم خیلی راحته.انشاله بزرگ بشی و جبران کنی زحمتاشو عزیزم.حالا کارایی که یاد گرفتی و واست بگم.میترسونی.فوت میکنی.با زبونت صدا در میاری.دست میزنی.نای نای میکنی.دوشاخه میبینی میبری سمتریز که بکنی توش.بای بای میکنی.رانندگی هم میکنی و سریع میزنی برف پاکن ماشینو روشن میکنی.سلام میدی با دستت.خودتو به مبلها و میزها میگیری و راه میری.تو این ماه برای اولین بار خونی شد دستت.عزیزم در کابینتو باز کردی و گوشه ناخونت گیر کرد به دسته کابینت و خون اومد.وای که چقدر دلم لرزید.ببخش مامان مواظبت خوب نبودم.خیلی فزولی.همش یکی باید دنبالت راه بره.از دستت عکس گرفتم واست میزارم.پسرم عاشقتم.درضمن حسابی هم بابایی شدی.فدات بشم زندگی من و بابایی.اینم عکسای این ماهت عزیزم.